با خاطراتم بمان مارتا

ساخت وبلاگ
 شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲مثل خیلی از شبها و روزهافصل ها و سالهادلتنگ تو و تک تک حرفهایی که حسرت به دل شدند هستمای مادر عزیز که جانم فدای تو قربان مهربانی و لطف و صفای تو،- اینکه داری بلند بلند میخونی منظورت به من هست؟- نه درسمون هست، باید حفظشون کنیم فردا میپرسنامشب در این فضای نیمه تاریک که خنکای پاییز از پنجره ی نیمه باز خودش رو تو میکشه و صدای بی وقفه ی ماشینها از اون کمی دورتر به گوش میرسه، درست مثل ساعت دیواری کمی نزدیکتر​​​​برات میگممیگم که بله منظورم به تو بودمنظورم شما بودی. با خاطراتم بمان مارتا...
ما را در سایت با خاطراتم بمان مارتا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dordinoosha بازدید : 52 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 20:14